هلنا، زنی که یک زندگی به ظاهر معمولی دارد، راز تاریکی را پنهان میکند – پدرش «شاه مرداب» بدنام است، مردی که او و مادرش را سالها در بیابان اسیر نگه داشته است. هلنا پس از یک عمر تلاش برای فرار از گذشته خود، زمانی که پدرش به طور غیرمنتظره ای از زندان فرار می کند، مجبور می شود با شیاطین خود روبرو شود.